شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۵

آزادی

آزادی
کسی که آزاد نيست فقط می تواند قدر آزادی را بداند؛ فرق نمی کند اين زندان چه نوع زندانی باشد مهم اين است که تو احساس کنی آزاد نيستی
پس هميشه اين زندانی است که می داند آزادی يعنی چه!.
حتی آن کسی که روزی زندانی بوده و اکنون آزاد است نيز قدر آزدای را فراموش می کند
برای همين است که دوباره به زندان بر می گردد ؛ چون اگر قدر آن را می دانست
دوباره خود را از آن محروم نمی ساخت

PERSIAN يا FARSI

نگاهی انـتـقادی در مورد به کار بردن نابجای واژگان از سوی مردم
--------------------------
پوشيده نيست كه از چندي پيش زبان تازه اي در نوشته هاي انگليسي ظهور كرده كه سابقا شناخته شده نبود و هنوز هم عملا جز به صورت نامي شناخته شده نيست و اگر از يك آمريكايي كه دانشكده را تمام كرده است بپرسيد اين چه زباني است ؟ به ظن غالب احتمال خواهد داد از زبان هاي جنوب آسيا يا آفريقاست و اگر بپرسند اثري به اين زبان مي شناسد؟ جواب آن "نه" خواهد بود چنان كه من تا به حال مكرر اين سوال را كرده ام و جز "نه" نشنيده ام . برعكس اگر بپرسندpersian languageچيست؟و شنونده پر از فرهنگ عمومي بري نباشد در مربوط شمردن اين زبان با persian art , empire persian poetry و حتي perspolis مشكل چنداني نخواهد داشت و محتملا خواهد دانست كه اين همان زباني است كه خيام رباعيات خود را كه در انگليسي معروف است به آن سروده است و آن زبان كشوري است به نام persia از ملل قديم و باستاني كه با يونان و روم جنگ و ستيز داشته و هنر و فرشش و گربه اش معروف است ، تنها چيزي كه نخواهد دانست اين است كه persian اسم نوظهوري به صورت farsi دارد.با اين همه هر روز با كمال تاسف شاهد مورد ديگري از به كاربردن واژه ي farsi به جاي persian در زبان انگليسي هستيم ، آن هم بيشتر از سوي فارسي زباناني كه در آمريكا ساكن اند، چنان كه حال اغلب ايرانيان در اوراقي كه در شرح حال خود براي تقاضاي شغل و يا درخواست ورود به دانشگاهها پر مي كنند در جايي كه زبان هايي را كه مي دانند farsi مي نويسند و گمان من اين است كه در دل از اينكه نام مانوس farsi در انگليسي معمول شده و مي توان آن را به كار برد احساس رضايتي هم مي كنند غافل از اينكه با رواج اين كلمه ( با املاي لاتين ) كه در زبان انگليسي سابقه اي ندارد و ارتباط آن با مظاهر تمدن و فرهنگ ايراني كه در عباراتي چون: persian , persian art ,empire persian poetry , persian gulf , persian carpet , persian cat persian literature ، persian literature جلوه گر است به هيچ رو روشن نيست لطمه اي جبران ناپذير به شهرت و مقام فرهنگي ايران وارد مي شود . البته به كاربردن farsi از طرف صداي آمريكا V.O.A و بعضي برنامه ريزان دانشگاههاي آمريكايي نيز در رواج اين بدعت زيان بخش ، بي اثر نبوده است. persia literature و persian language و نظاير آنها براي انگليسي زباناني كه اهل فرهنگ اند مفاهيمي شناخته و آشناست.اما farsi literature,farsi language كه ممكن است از بخت بد و در نتيجه وطن دوستي وارونه ي ما ايرانيان رايجتر هم بشود هيچ شهرتي ندارد و با رواج آنها كسي نخواهد دانست كه مثلا فردوسي و حافظ و خيام به زباني كه موسوم به farsi است اشعار والاي خود را سروده اند.شگفت است كه ما به دست خود در گمنامي خود مي كوشيم و خاك بر گنجينه ي هنر و ادبي كه نياكان ما براي ما به ارث گذاشته اند مي پاشيم....همين ماجرا در مورد به كاربردن iran به جاي persia نيز صادق است. برخي از ايرانيان وطن دوست از سر علاقه باطني خود به كشور و در شور ايران خواهي پيشنهاد مرا كه "ايران" را در زبان انگليسي PERSIA بخوانيم ، نپسنديده و استدلال كرده اند كه " ايران " نامي كهن است و پرافتخار و سابقه چندهزار ساله دارد ، چرا نبايد آن را براي كشور خود به كار ببريم و در رواج آن بكوشيم ؟ و يا آن كه هر كشوري حق دارد هر نامي كه مي خواهد براي خود برگزيند و PERSIA كه مرسوم ما نيست چه مزيتي بر IRAN دارد؟به گمان من چون اين سخنان همه از ايران دوستي بر مي خيزد و بهنامي كشور رهنمون آنهاست تفاهم با صاحبان آنها دشوار نبايد باشد.به گمان من حق اين است كه ما به همان دليلي كه واژه ي "ايران" را در زبان فارسي گرامي مي داريم و حاكي از افتخارات خود مي شماريم ، PERSIA را هم در زبان انگليسي و نظاير آن را در زبان هاي ديگر غربي [das persien , la perse , .....] ، كه نمودار فرهنگ و سابقه تاريخي ما هستند گرامي بشماريم و به كار ببنديم و به همكاران غربي خود نيز پيشنهاد كنيم تا به كار ببرند. همچنين براي حفظ اعتبار ادبي و فرهنگي خود،خود در غرب از به كار بردن واژه ي farsi مطلقا بپرهيزيم وو همان نام ديرين و خوش آوازه persian را ملزم باشيم و به كار بردن farsi به جاي persian را نشان از غفلت از مصالح كشور و فرهنگ خود بشناسيم.
برگرفته از نوشته ی پروفسور احسان يارشاطر ؛ استاد دانشگاه کلمبيای نيويورک