یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹

نفرین نامه

امیدوارم هرچه زودتر شوهر کنند و زودتر هم به آرزویشان که همانا شوهر داری، خانه داری، بچه داری، کهنه بچه شستن، کتک خوردن از شوهر و پوسیدن در خانه هست برسند. چون شوق رسیدن به این موارد را در چهره های گاگولشان به وضوح می بینم. اصلا این چهار پنج نفر کارشان این است که فقط بیایند دانشگاه و بروند خانه بدون یک میلی متر حرکت اضافی.  احتمالا در کنار هر وعده غذایی شان هم چند صفحه از کتاب های زبان شناسی، آواشناسی و ... را می جوند که هیچ ؛ نشخوار هم می کنند. چه فایده ؛ این را جدی می گویم که پشیزی برای درسی که آنها می خوانند ارزش قائل نیستم. چون هیچ روحی در آنها ( همین 4 یا 5 نفر ) نمی بینم  به جز یک نفرشان که بنده خدا آنهم سرخوش است (خدا شفایش دهد) و نامی راکه می توانم برایشان انتخاب کنم " ماشین های خرخوانی مؤنث" هست. از به کار بردن لفظ ضعیفه برای این چهار پنج نفر ضعیفه ی منفور نیز دریغ نمی ورزم که امروز حسابی کفر من و 50 نفر دیگر را هم درآوردند؛ البته بنده اسامی خاص و منحصر بفرد تک تک این ضعیفه ها را پردازش کرده و برای تنویر افکار عمومی در اختیار افکار مذکر (نره خر) کلاس قرار داده ام. عجیب نیست اگر که پس از 4 ترم سر یک کلاس نشستن با آنها هنوز نام خانوادگیشان را نمی دانم که ما را همان نام های مستعارشان بیشتر خوش آید که الحق شایسته ایشان نیز باشد. امروز50 نفر آدم از 54 نفر موافق لغو امتحان فردا بودند؛ امتحانی که کمتر کسی آمادگی اش را داشت به جز این 4 نفر ( نفر واحد شمارش شتر نیز میباشد و البته درخت نخل) که آنها نیز با خیرگی تمام از امضاء نمودن برگه ی مبنی بر موافقت با لغو امتحان خودداری کردند که به جز یک نفرشان هیچ کدام دیگرشان دلیل قانع کننده ای هم نداشتند. من از همین بلاگ مچاله شده می گویم خاک بر سرتان ضعیفه های عصر حجری که باعث شدید نتوانم بازی چلسی با لیورپول و ابومسلم  با سپاهان که در روزهای پایانی لیگ های برتر جزیره و ایران از بازی های حساس هستند را با خیال آسوده تماشا کنم !!!

۱۳ نظر:

یلدا گفت...

همیشه در همه ی کلاس ها هرچند بچه ها با هم صمیمی باشند ، باز هم آدمهایی که مخالف جمع هستند پیدا می شود . که البته بسیار طبیعی است. و به نظرم فحش دادن ندارد و باید خودتان را کنترل کنید و آرام باشید. دموکراسی که ما نداریم همین است دیگر که هر کسی به تنهایی میان بیست نفر بتواند نظر خودش را بگوید بدون اینکه لازم باشد توهینی را بشنود و توضیحی بدهد. من هم در چنین شرایطی اعصابم خورد می شود گاهی اما بعد سعی می کنم آرام و روشنتر به قضیه نگاه کنم. امیدوارم امتحانتان را خوب بدهید.

سلمان گفت...

چون نمیشناسمشون بنابراین نمیتونم حرفی بزنم
اما در کل همکلاس بودن با بعضی از دخترها واقعا شکنجه آوره

مایا گفت...

سلام.
بایدبگم که من هم عصبانی هستم.ولی این دلیل بر این نیست که اینطور غیر معقولانه قضاوت کنم.امتحان از 2 هفته ی پیش تعیین شده بودپس وقت به اندازه ی کافی داشتیم.امروز هم لازم نبود مثه این بچه دبیرستانی ها به دنبال استاد بیفتیم واسه کنسل کردن امتحان.کاری که یه دانشجو میکنه اینه که بی مسئولیتیه خودشو به عهده بگیره و بیاد سر جلسه ی امتحانو حتی برگرو هم سفید بده.اینجوری خیلی بهتره از اینه که واسه یه امضا خودشو به خفت و خواری بکشونه.منم مثه شما آماده نیستم.راستی کلاس ما خیلی وقت پیش از اینااین بی هماهنگی خودشو نشون داده بودکه لازم به ذکر است خود شماو دارو دسته ی(نره...) از پیشتازان این بی هماهنگی بودید.یه خورده فکر کنین یادتون میاد.

Morteza گفت...

ممکنه بگید کدوم ناهماهنگی منظورتونه؟

میکائیل گفت...

ای کاش میگذاشتی عصبانیتت بخوابه بعد مینوشتی
کلاً بیشنهاد میکنم موقعی که عصبانی ای و داغی سراغ نوشتن نیای
و تا موقعی که از موضوعی کاملاً مطمئن نشدی ( که البته در این مورد دلیل واقعی کارشونو نمیدونی ) اظهار نظر نکنی .
ولی من نمیدونم این چند نفر با خودشون چی فکر میکنن که میان نظر خودشونو به نظر جمع تحمیل میکنن!!!!
من خیلی عصبانیم
امتحانمو خراب کردم
میخوام تک تکشونو با دستام خفه کنم
اولم از اون دختره. . . شروع میکنم
و موقع خفه شدنش ذل میزنم به چشاشو از . . .
عذر میخوام حالم خوب نیست
فعلاً

امیری گفت...

اولین قدم برای انسان بودن و زندگی اجتماعی به رسمیت شناختن اصل احترام است حتا به کسانی که با نظرشان کاملن مخالفیم دقیقن به همین دلیل این نظر را برای شما گذاشتم!

Morteza گفت...

می دانید چیست؟ اول از همه اینکه با نظر دوستانی که می گویند در عصبانیت نباید کاری کنیم یا چیزی بنویسیم موافقم ... می پذیرم کمی تند رفتم ... اما به طور کلی از آنجایی که بر این عقیده ام که اگر حرفی زدم پایش بایستم پس بر سر حرفم می ایستم و تمام چیزهایی را هم در مورد این چند نفر گفتم پس نمی گیرم چون به حرفهایم ایمان دارم ... خودم را سانسور نمی کنم ... الان مثل دیروز عصبانی نیستم ... قصد توهین هم به کسی را ندارم اما این نظرات وافعی من بودند ... حالا اگر توهین تلقی می شوند متاسفم

یلدا گفت...

قضیه همینجاست.خواهش می کنم با دقت نگاه کنید. ما دچار پسرفت فرهنگی شده ایم و همه مان این را می دانیم. و خب تقصیر آن را گردن جامعه و حکومت و دولت می اندازیم که صدالبته زیاد هم بیراه نمی گوییم. اما تلاش برای با فرهنگ بودن چیزی است که باید به آن ایمان داشته باشید . شما نمی توانید بگویید من به کلمه ی ضعیفه ایمان دارم که اگر اینطور است دیگر روشنفکری و دادن ایدئولوژی و دانشجوی یک رشته ی ادبی بودنتان کجا می رود ؟ ما توان کنترل کردن خودمان را از دست داده ایم. آنقدر حقمان را گنده ها خورده اند و نتوانسته ایم بگیریم که می خواهیم هر جا آدمی مثل خودمان نظر مخالفی داشت را خفه کنیم. برایم جالب بود که میکائیل به شما توصیه کرده هرگاه عصبانی هستید ننویسید بعد خودش صحنه ی انتزاعی خفه کردن یکی از آن دخترهای مخالف را ترسیم کرده !!!! ببینید ما به چه قهقهرایی رفته ایم !!!

ناشناس گفت...

راسشو بخوای با این که دخترم اما بهت حق میدم!!!واقعا اینجور آدما رو اعصابند ! البته جایی که من درس می خونم بیشتر پسرا این مدلی هستند :-S
اما خیلی زودم قضاوت نکنین ، من دخترم و محکوم به خونه نشینی و مجبورم که درس بخونم چون تفریحی جز این برام نیست خوب گرفتن نمره هم برای کسی که درس می خونه اهمیت داره.
اما بازم حاضر بودم اون برگه رو امضا کنم.باید همرنگ جماعت شد.
اما کلا با هر چی دخترا بگن مخالفم:دی

Morteza گفت...

یلدای گرامی توجه کن دقیقا چی گفتم : البته شاید هم اونجا خوب منظورم را بیان نکرده ام . من گفتم از به کار بردن لفظ ضعیفه برای آن 4 نفر . این یعنی من ین دختران در معنای عام و کل آن تفاوتی کلی و آشکار قائلم با دختران مذکور. به گزافه سخنی نگفته ام اگر بگویم تا حدودی خودم یک فمینیست هستم . البته فمینیست دارای تعاریف با شدت و حدت های مختلف هست. پس سوءتفاهم نشود. به نظر من زنان دارای توانایی هایی هستند که اگر نبودند مردان تا کنون منقرض شده بودند و البته بالعکس . ما انسانها از هر دو جنس مکمل یکدیگریم. روی سخن من در اینجا فقط به آن 4 نفر بازمی گردد. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی.

Morteza گفت...

یلدای گرامی توجه کن دقیقا چی گفتم : البته شاید هم اونجا خوب منظورم را بیان نکرده ام . من گفتم از به کار بردن لفظ ضعیفه برای آن 4 نفر . این یعنی من ین دختران در معنای عام و کل آن تفاوتی کلی و آشکار قائلم با دختران مذکور. به گزافه سخنی نگفته ام اگر بگویم تا حدودی خودم یک فمینیست هستم . البته فمینیست دارای تعاریف با شدت و حدت های مختلف هست. پس سوءتفاهم نشود. به نظر من زنان دارای توانایی هایی هستند که اگر نبودند مردان تا کنون منقرض شده بودند و البته بالعکس . ما انسانها از هر دو جنس مکمل یکدیگریم. روی سخن من در اینجا فقط به آن 4 نفر بازمی گردد. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی.

یلدا گفت...

نه ! نه! من نیامدم از زن بودنم دفاع کنم.چرا که اصلا نیازی به دفاع کردن از زنانگی ام ندارم. همه را هم انسان می بینم. تبعیض جنسیتی نمی کنم و دنبال آن هم نبودم. من گفتم آدمی در سطح شما و در شرایط شما باید این کلمه ها را بریزد توی سطل و آدمها را توی ذهنش طبقه بندی نکند. شما این لیبل را روی آن چهارنفر گذاشتید به مثابه ی نظر متفاوت شان. شاید به همان اندازه که حرف آنها به نظرتان مسخره می آید دلایل شنا هم برای درس نخواندن برای آنها مسخره باشد. همیشه باید از چند سو نگاه کرد. و در ضمن در همه ی وبلاگ ها بحث هایی اینچنین پیش می آید . صبوری کنید و به دل نگیرید.

صادق گفت...

یاشاسین مرتضی!
یاشاسین آذربایجان!
هرچی گفتی درست بود!!! ایول!!!
این اسامی مستعاری رو که گذاشتی رو یه روز بیا بهم بگو...
گوله گوله