باز بوده باز
پنجره ی خیال
و دگر بار تو ای هوس؛
آرام و نم نم خزیدی
به دشت سرد ذهنم؛
و دوباره ها را باز خریدی به جان خسته ام
و باز سینه ام را کویر تفتان حسرت ها کردی
تو را در زندان کدامین کشورِ جان حبس کنم؟!
چگونه بگریزم از مرزهای گسترده ی سرزمین نامرئی ات؟!
هوسِ ترکت را دارم ...
مرتضی علیزاده
پنجره ی خیال
و دگر بار تو ای هوس؛
آرام و نم نم خزیدی
به دشت سرد ذهنم؛
و دوباره ها را باز خریدی به جان خسته ام
و باز سینه ام را کویر تفتان حسرت ها کردی
تو را در زندان کدامین کشورِ جان حبس کنم؟!
چگونه بگریزم از مرزهای گسترده ی سرزمین نامرئی ات؟!
هوسِ ترکت را دارم ...
مرتضی علیزاده
۹ نظر:
چه خوب بود .
راهشو پيدا كردي به ما هم خبر بده
یلدا: سلام یلدا ... حالم خیلی گرفته ست. با این فیلترینگ بلاگر. خیلی خوشحالم که سر زدی.
مرجان: نه دیگه. ترک کردن هوس خودش یک هوسه. یعنی راهی نیست تقریبا. شایدم باشه
):
غمناک
ترک نمیشه کرد
واقعا ترک نمیشه کرد
هرجور فک میکنم ترک نمیشه
ای بابا همه شما که معتادین ... نکنه آب غلیونا رو سر می کشین؟
ارسال یک نظر