چهارشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۹

فعالیت های آزمایشگاه زبان


داشتیم  با خرس قهوه ای درس می خواندیم ( فیلم رد و بدل می کردیم ) که لا به لای خرت و پرتهایش ؛ یادگاری از سال اول ترم اول مربوط به آزمایشگاه زبان کشف شد و ما را به آن ایام برد. شخصیت پایین تصویر من هستم. شخصیت سینی به دست امیر است و شخصیت چاق و چله هم خرس قهوه ای است.



پ.ن. : پس از پایان امتحانات اگر سکته نزدیم و زنده ماندیم عکسهای دیگری  به این یادداشت ها ضمیمه خواهم کرد!

۱۸ نظر:

ایمان گفت...

پس کرواتت کو؟!

Unknown گفت...

واقعا که آزمایشگاه زبان را فقط با همین ها می شود تحمل کرد !

راديو حرف حسابي گفت...

اگر كلاس كاريكاتور و تصويرگري هم مي رفتيد شديدا موفق بوديد به احتمال زياد!

فرضيه هاي گستاخانه گفت...

اين رفيق هيكليمونم چه استايل لاتي داره، پشت موهاشو برم!

زکریا گفت...

سلااام موري
عكس قبلي ات رو بيش تر دوست داشتم
شما هم از اين يادگاري ها دارين ؟ من كلي از اينا دارم پسر
دمت گرم
بزن قدش

mahdi.driver گفت...

La vie est juste, mais cette image n'est pas juste.
Parce que je n'ai jamais été comme cette image.
vous êtes comique dans cette photo.
ha ha ha
یاد آن چای خوردن ها وکاریکاتورها وهدفن های خاموش...در کلاس بخیر.

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
ایمان = سلام ایمان. پرسیدی "کراواتم کو؟" این را از خرس قهوه ای باید بپرسی که کاریکاتور مرا کشیده ... در ضمن توی دفترچه راهنمای دانشگاه ما که در بدو ورودمان به دانشگاه به ما دادند ذکر شده بود بدیم مضمون که، بستن کراوات جزو موارد بدحجابی و یا شاید هم از مصادیق محاربه محسوب می شود. من هم شرمنده ی خودم هستم که نمی توانم کراوات ببندم !!!ا

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
یلدا= سلام یلدا. البته خانم م.ر متوجه نشود که ما را در دانشگاه ببیند یک چیزی می گوید.

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
رادیو حرف حسابی= آره ... بابام هم همیشه همین را می گفت ...

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
فرضیه های گستاخانه= آن بنده ی خدایی که شما به پشت موی ایشان گیر داده اید اتفاقاً پسر خیلی خوبی هست و اصلاً هم شکل و شمایلش به لات ها نمی خورد ... از انسان های نیک روزگار است ... البته ایشان پشت مو ندارند شاید در کاریکاتور اغراق شده است ...

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
ذکریا= سلام ذکریا. پس چی فکر کرده ای. فکر کرده ای فقط خودت سر کلاس به جای گوش دادن به درس ، کاریکاتور می کشی ( البته ما سالی یکبار این کار را می کنیم (( محض احتیاط/ از ترس رؤیت بلاگ توسط اساتید)) )
آره ذکریا ... از این نمونه کارها زیاد داریم ... احتمالاً پس از پایان امتحانات از همین کارها یک گالری مشترک در همین وبلاگ برپا کنیم.

دمت تو هم گرم ... ممنونم

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
ذکریا= در ضمن بچه ها گفتند عکس بهتری بگذار .. تصویر پیشین نظامی است! من هم گفتم چشم!!! شرمنده شما شدم ذکریا

سلمان گفت...

یعنی اینجا تو و امیر هنوز با خرس قهوه ای آشنا نشده بودین؟

Morteza گفت...

(پاسخ ها)
سلمان= چرا سلمان جان... آشنا بودیم... همکلاسی هستیم ... چرا چنین سؤالی کردی؟

ناشناس گفت...

موفق باشید
نقاشی بسیار زیبایی بود :دی

Mehdi T گفت...

من اونجا هم گفتم
عاشق عکس خودتم
چون بین دوتای دیگه فقط عکس توء که در کمال سادگی عین خودته!

Mehdi T گفت...

فقط من موندم یه عده که با اشتیاق میان کلاس فرانسه و در ترم سوم انصراف خودشونو اعلام میکنن و میشن رفیق نیمه راه . دیکه این فرانسه نوشتنشون چیه؟

Morteza گفت...

پاسخ به پست پیشین = قابل توجه برادران قهوه ای و البته بعدش به خودم ... دل شیر نداری سفر فرانسه نرو