سه‌شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۹

تیتر

گاهی اوقات دلت می خواهد فقط تیتری بزنی و همان طور که نشئه ی آهنگی (به تعبیر من) خوشبختی آور هستی رها کنی و فقط به رؤیاهایت بیندیشی... اما از آنجا که زبان های (دل) با یکدیگر تفاوت دارند مشکل بشود دیگران را درک کرد و دیگران هم تو را.
C'a été notre maison la nuit dernière
Comme toujours, la guerre
Entre le père et la mère
La mère pleure
Le père crie
Qu'est-ce que je dois faire?
Très seul je suis
Tout seul

۲ نظر:

Unknown گفت...

گاهی انسان میان تنهایی اش هزاران آهنگ و ترانه ی هم کلام با خودش می یابد. این به نظرم خیلی خوشبختی می آورد.

Mahdi.driver گفت...

vous n'êtes pas seul
vous avez votre esprit, il peut être tout pour vous
vous avez besoin d'un peu de foi