شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹

زندگي زيباست؟

 تو فكر مي كني زندگي زيباست؟ من فكر مي كنم اگر او را داشته باشم زندگي زيبا خواهد بود! خرد و دور انديشي اما چيزي خلاف اين را مي گويد! خب اين مزاحم هميشه كارش اين بوده است! بر هم زدن رؤياهاي شيرينمان! اما حقيقت و احتياط واجب همان است كه او مي گويد! گه خورده كه مي گويد! بس كن ديگر! بگذار در رؤياهاي خودم تنها باشم و آن عقل و منطق كثافت را قاطي دنياي من نكن! هرچه فكر مي كنم مي بينم هيچ كجاي دنيا زندگي زيبا نيست! احمق روبرتو بنيني! همه جا آسمان همين رنگي است! زندگي فقط موقعي زيباست كه هيچ چيزي براي از دست دادن نداشته باشي و علاوه بر آن حرص و جوش بدست آوردن چيز ديگري را نزني! نه پولي، نه كس و كاري، نه عشقي، نه دوستي، نه دشمني، نه خانواده اي، نه وطني، نه حيثيتي، نه آبرويي ، نه تعهدي، نه خدايي، نه.... و ديگر چيزهايي كه مي توانند درون اين دايره يا مربع جاي بگيرند! اما من مي گويم زنديگ بدون اينها زندگي نيست كه عين مردگي است! شايد مي خواستي طور ديگري بيان كني؟! خــفــه شو! تو اصلاً مي تواني حال كسلر را درك كني ؟ گرابر او را از خانه بيرون انداخته است با اينكه هر دويشان يهودي هستند! يك يهودي چاق و يك يهودي نحيف در زير برف كه منتظر مرگ نشسته است! شايد سي سال زندگي بدون خانواده اين طور برايش بهتر و راحت تر و زيبا تر بوده؟~! من فكر مي كنم زندگي...
راستي هزارپا چه خطري مي تواند داشته باشد؟ آيا كسي از هزارپا آسيب ديده است؟

۶ نظر:

مرجان گفت...

خوبي؟

Morteza گفت...

ممنون! نه زياد خوب نيستم؟ سوالت دوپهلو بود؟

ناشناس گفت...

اوضاع من هم خراب است چقدر با تو همدردم

Hel. گفت...

یخده بستگی به عینک داره.

Mahdi.Driver گفت...

کی مرده؟
چندبار گفتم جنس بد نزن به اون بدنت؟!؟!
اگر اینطوریه منم برم وبلاگ بزنم

پریزاد گفت...

از نظر من زندگی ، خوبی و بدیش نسبیه ، اگه اونی که زیر برف منتظر مرگه از برف و سرما نجات پیدا کنه ، زندگی براش قشنگه ... لحظه های زندگی رو باید مورد سنجش قرار بدیم نه کل زندگی رو ... به هر حال منم امیدوارم زودتر خوب بشید :)
بله ، هزار پا نیش می زنه و البته میتونه وارد گوش هم بشه و ... یادمه یکی از آشناها به خاطر نیش هزار پا راهی بیمارستان شد ...