سه‌شنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۹

عاشقی، درد، شادی


و عاشقی یعنی درد کشیدن. برای اینکه درد نـکشی باید عاشق بشوی اما آدم از عاشـق نبودن هم درد می کـشد، بنابراین عاشقی یعنی درد کشیدن. عاشـق نبـودن هم یعنی درد کشیدن. برای شاد بودن باید عاشق بود پس برای شادی باید درد کشید، اما درد کشیدن آدم را غمگین می کند پس بـرای غـمگیـن بـودن باید عاشـق شــد و امیدوارم بتوانی بفهمی! 
                                                                                                                          (وودی آلن)

۶ نظر:

پریزاد گفت...

چه تسلسل باطلی !

mahdi.driver گفت...

زندگی آنقدر کوتاه است که ارزش دروغ گفتن نداره پس من باید اعتراف کنم که چیزی نفهمیدم.
ولی فکر کنم می خواد بگه هر چیزی بهایی داره که باید بپردازی

سلمان گفت...

این وودی هم گاهی وقتا عجب حرف های باحالی میزنه ها :پی

Unknown گفت...

آی از دست وودی آلن !

Morteza گفت...

راستش چیزی که باعث شد این جملات تاثیری شگرف در من داشته باشد ، عینی بودن مصادیق چنین جملاتی برای شخص من است و چیزی که بسیار سخت و شاید هم ناممکن و غیرمنطقی به نظر می رسد وجود روابط متناقض یا اضداد در این جملات است.

یک مالیخولیایی گفت...

جمله دوم باید باشه برای اینکه درد نکشی نباید عاشق شوی.....وودی آلن خیلی باحاله.واقعا راست گفته.